خوب باید بگم که این نهایت  بدشانسیه که تو یه کلاسی امتحان بدی که دوربین داشته باشه..  

یه امتحان بود و یه عشق تقلب.. اعتماد  به نفس خدا... اون ورقه های کوچولو.. هندس فری توی مقنعه/ اون همه رو پا و دست و .. تقلب می خوام !! دیگه آخرین امتحان عمرم دادم..و شانس تقلب و به گور خواهم برد..  

 

 

 

خیلی وقته که دلم برا آلبالو تنگ شده.. یه جا بین راه گمش کردم انگاری..انگاری تو این بلاگ خاک مرده پاشیدن! آلبالو خانوم.. ارتحال جانگداز شما رو به همه اهالی محل تبریک و تهنیت عرض دارم..



تو ویکی خوندم که میترا یه خدایی بوده که ده هزار تا چشم داشته با هزار تا گوش و همیشه بیدار بوده...فکر می کنم خیلی خیلی زیادی دیدم و شنیدم..


من یه جا خوندم که یه موقعی فکر می کردم که چی ش

د..

من دری وری میگم پس هستم..فارسی مینویسم پس هستم..چه قدر من من می کنم.. حالم از این بلاگ داره بد میشه.. از سر تا تهش منم منم کردم..